اس ام اس های جالب

هدف ما گذاشتن اس ام اس های جالب در اختیار شماست

اس ام اس های جالب

هدف ما گذاشتن اس ام اس های جالب در اختیار شماست

اس ام اس رفاقتی و دوستانه

 

 

زغال قلیونتم ، بکش خاکستر شیم.

.

.

.

زغال قلیونتم رفیق! میسوزم تا بسازمت!!!

.

.

.

سوزن رفاقت در تیوپ قلبم فرو رفت و گفت: فییییییییییس

تازه فهمیدم پنچرتم رفیق!

.

.

.

پدال دنده موتورتیم با پا بزن تو سرمونو خلاصمون کن!
.

.

.

پوست موز زیر پاتم ، حال میکنم اگه افتخار بدی پاتو بذاری روم !

ادامه اس ام اس ها در لینک زیر


.

.

.

به لوتی میگم : آب بده دریا میده ، میگم گل بده گلستان میده ، میگم معرفت و دوستی بده همش شماره تو رو میده !!

.

.

.

آب دماغتیم…آنتی هیستامین بخور ، فنا شیم

.

.

.

باد معدتیم فشار بیار هوا شیم

.

.

.

قرمزی چشاتم نفازلین بریز فنا شیم

.

.

.

پی پیتیم سیفونو بزن فناشیم

.

.

.

بند کفشتیم گره بزن خفه شیم

.

.

.

کش شلوارتم رفیق ولم کن تا آبروتو ببرم

.

.

.

سیگارتیم بکش تا دود شیم

.

.

.

زنگ در خونتم هر کس تو رو بخواد باید منو بزنه

.

.

.

چروک لباستیم اتو بزنی هلاک شدیم!

.

.

.

تریپ مرام : کلنگتم عمله !!

.

.

.

سلامی به گرمی آش رشته که با پیازداغ روش نوشته :

“مرامت منو کشته“

.

.

.

میگن نارنگی چون پوستش زود کنده میشه

پیش مرگ همه ی میوه هاست !

نارنگیتیم هلو !

.

.

.

حشیش

تریاک

هروئین

شیشه

کراک

همه اینا رو میشه ترک کرد ولی تو رو نمیشه ترک کرد

معتادتیم رفیق!!!

.

.

.

این اس ام اس رو میزنم به سلامتی همه خوبا

که سخت مشغول شطرنج زندگی اند

و نمیدونن ما مات رفاقتشون هستیم

.

.

.

دیروز روز جهانی آوارگان بود، توقع داشتم یه تشکر خشک و خالی از ما میکردی که یه عمریه آوارتیم !!!

.

.

.

دل به تو دادم که ناز کنی نگفتم که جیگرکی باز کنی !

.

.

.

بزرگترین دشمن آدم پوله:هر چی دشمن داری بده به من و خودتو خلاص کن!

.

.

.

میگی پول چیه ؟ پول مثه چرک دسته / پس همشو بده من ، نذار چرک شه دستت !

اس ام اس دوستان

 

 در رفاقت رسم ما جان دادن است / هر قدم را صد قدم پس دادن است

هرکه بر ما تب کند جان میدهیم / ناز او را هرچه باشد میخریم . . .

.

.

.

ما شقایق های باران خورده ایم / سیلی نا حق فراوان خورده ایم

ساقه احساسمان خشکیده است / زخم ها از باد و طوفان خورده ایم

.

.

.

سرافرازم نمی سازی به دشنامی و پیغامی

اگر صلح است پیغامی وگر جنگ است دشنامی . . .

.

.

.


هرکـس به طریقی دل ما میشکند / بیگانه جدا ، دوست جدا میشکند

بیگانه اگر میشکند حرفی نیست / من در عجبم دوست چرا میشکند . . .

.

.

.


هر چند که از آینه بی رنگ تر است / از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است

بشکن دل بی نوای ما را ای رفاقت ! / این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است . . .

.

.

.

بهر امتحان ای دوست گر طلب کنی جان را

آنچنان برافشانم کز طلب خجل مانی . . .

.

.

.

من از پاکدلانم که زکس کینه ندارم

یک شهر پُر ا ز دشمن و یک دوست ندارم  . . .

.

.

.


دشمن اگر کُشت به دوست می توان گفت

با کی بتوان گفت این که دوست مرا کُشت . . .

.

.

.

طاق شد طاقتم ای دوست، ملامت بگذار

که به اندک سخنی می شکند قلب رقیق . . .

.

.

.

عشق آمد و شد چونم اندر رگ و پوست / تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت / نامی است ز من بر من و باقی همه اوست . . .

.

.

.

فریاد مردمان همه از دست دشمن ست

فریاد ما از دل نامهربان دوست . . .


.

.

.

آخر چه شد که این همه نامهربان شدی


چیزی که خوش نداشتم ای دوست! آن شدی . . .

.

.

.

هبچکس جانا نمی سوزد چراغش تا به صبح

پُر مخند ای دوست بر شب تار کسی . . .

.

.

.

آرزو بد نیست طغیانش بد است

هست دریا خوب و طوفانش بد است . . .

.

.

.

زحمت چه می کشی پی درمان من ای دوست


ما به نمی شویم و  تو بدنام می شوی . . .

.

.

.

آنان که جان فدای نگاری نکرده اند

همکارشان مباش که کاری نکرده اند . . .

.

.

.

با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج

آخر قدمی راست بنه ای همه جا کج . . .

.

.

.

بس که نادیدنی از دوست و ز دنیا دیدم

روشنم گشت که آسایش نابینا چیست . . .

.

.

.

سرنوشتم اگر اینست که می بینم

حکم تغییر قضا را به که باید گفت؟

آی خط خوردگی صفحه پیشانی من!

این همه خط خطا را به که باید گفت . . . ؟

.

.

.

ای دوست به کام دشمنانم کردی

بودم چو بهار چون خزانم کردی . . .

ادامه در لینک زیر


.

.

.

گر بر سر نفس خود امیری مَردی / ور بر دگری نکته نگیری مَردی

مَردی نبُود فتاده را پای زدن / گر دست فتاده ای بگیری مَردی . . .

.

.

.

پدرم گفت و چه خوش گفت که در مکتب عشق

هر کسی لایق آن نیست که بردار شود . . .

.

.

.

از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم

از من جفا نیاید دانم که نیک دانی . . .

.

.

.

از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است

ورنه هرکس وقت سیری پیش سگ نان افکند . . .

.

.

.

خارد از پشت مرا انگشت من / خم شود از بار منت پشت من

همتی کو تا نخارم پشت خویش / وارهم از منّت انگشت خویش . . .

.

.

.

نی خداحافظ به من گفتی و نی کردی وداع

از برم بیگانه وار، ای آشنا رفتی، برو . . .

.

.

.

چه خلاف سر زد از ما که، در سَرای بستی

بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی

.

.

.

اگر گویم نهال قامتت دلجوست می رنجی / وگر گویم سر زلف تو عنبر بوست می رنجی

شکایت چون کنم از جور چشم فتنه انگیزت / که گویم تو را بالای چشم ابروست می رنجی . . .

.

.

.

از زندگانی ام گِله دارد جوانی ام

شرمنده جوانی از این زندگانی ام

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای اجل که به یاران رسانی ام . . .

.

.

.

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست

حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم . . .

.

.

.

یارا چه کرده ایم که از ما بریده ای

یا ما چه گفته ایم که از ما رمیده ای

.

.

.

سلام، خداحافظ

چیز تازه اگر یافتید بر این دو اضافه کنید

بلکه باز شود این در باز شده بر دیوار . . .

.

.

.

رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمی دانم

شوم قربان آن دشمن که بویی از وفا دارد . . .

.

.

.

کسی لاف وفا داری زند با بی وفای خود

که او را بهر خود خواهد، نه او را از برای خود . . .

.

.

.

ز نامردان علاج درد خود جستن، بدان ماند

که خار از پا برون آرد کسی، با نیش عقربها . . .